چگونه با خانواده همسرمان برخورد کنيم؟
ارسال شده توسط modir در 1392/01/20 10:24:56
مادر يا پدر بودن هميشه با واژه‌هاي خوشرويي، خوش‌زباني و خوش‌رفتاري، مهربان بودن يا با گذشت و دلسوز بودن همراه است. در بهترين حالت، مادر شوهر و مادر زن بودن و پدر شوهر و پدر زن بودن هم با همين واژه‌ها مانوس است اما هميشه چنين نيست يا لاقل ديدگاه زن‌ و مرد ممکن است از والدين همسر خود چيز ديگري باشد.


با چه کسي ازدواج کنم که در آينده با خانواده‌اش کمتر مشکل داشته باشم؟

اولين قدم براي داشتن يک زندگي خوب در كنار همسر و خانواده‌اش، اين است که تا حد امکان همسرمان را از يک سطح برابر با خود انتخاب کنيم. يعني بهتر است با کسي ازدواج کنيم که خود و خانواده‌اش از نظر اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، مذهبي و اعتقادي، تحصيلي و... شبيه خانواده خودمان باشد. در بررسي‌هاي علمي مشخص شده است هرچه شباهت خانواده‌ها بيشتر باشد، ازدواج موفق‌ترخواهد بود چون در اين صورت نظام رفتارها، سيستم ارزشي - عقيدتي و نيز شيوه زندگي زن و مرد بيشتر شبيه يکديگر است و با کم بودن تفاوت‌ها، اختلاف در نظرها و سليقه‌ها نيز کمتر مي‌شود و به اين ترتيب احتمال پيدايش بسياري از مشاجره‌ها، به خصوص آنهايي که ناشي از تربيت‌ها و نگرش‌هاي متفاوت به زندگي هستند، کمتر خواهد شد.


واکنش‌هاي درست و نادرست به بدرفتاري خانواده همسرم چيست؟

بگومگو، سرزنش، قهر، بي‌توجهي، بي‌تفاوتي، توهين و دشنام دادن به والدين همسر رفتارهايي هستند که سرانجام نه‌تنها باعث تيره شدن روابط با خانواده همسر بلکه با خود همسر نيز مي‌شوند. در مقابل اين واکنش‌هاي غيرمنطقي، طيفي از رفتارهاي درست قرار دارند مذاكره و صحبت درباره امري که ايجاد دلخوري كرده و تلاش براي حل مساله به جاي قهر، پذيرفتن افراد همان طوري که هستند، بخشش و رها کردن به جاي فراموش نكردن اتفاقي که باعث دلخوري شده است و.... اگر مادرزن يا مادرشوهرتان حرفي مي‌زند يا رفتاري دارد که باعث ناراحتي يا عصبانيت شما مي‌شود، عاقلانه‌ترين واکنش اين است که ابتدا خشم خود را مديريت کنيد.

با اين کار احتمال اينکه بتوانيد در يک رابطه احترام‌آميز و با تنش کمتر مشکل خود را با او حل کنيد و به تفاهم برسيد، بيشتر مي‌شود. والدين همسرتان را با والدين خود مقايسه نکنيد و آنها را به رخ والدين همسرتان نکشيد. به والدين همسرتان نشان دهيد که دوستشان داريد. حتي اگر مجبور شديد رابطه خود را با آنها کم کنيد، طوري رفتار نکنيد که انگار به دليل تنفر از آنها چنين کاري را انجام داده‌ايد. تلاش کنيد رفتار مودبانه‌اي با آنها داشته باشيد. اگر کمکي از دستتان بر مي‌آيد، برايشان انجام دهيد، اما در عين حال فاصله‌ها را حفظ کنيد به خصوص اگر از آنها دلخوريد، قرار نيست کاملا با آنها يکي شويد. حتي اگر احساس مي‌کنيد در حقتان ظلم شده است، جواب بدي را با بدي ندهيد و در پي يافتن فرصتي براي تلافي يک کنايه يا نيش زبان نباشيد.


خانواده همسرم در زندگي خصوصي ما دخالت مي‌کنند. آيا مي‌توانم از همسرم بخواهم رابطه‌اش را با آنها قطع کند؟

بهتر است تا حد امکان تلاش نکنيم همسرمان را از خانواده‌اش دور کنيم چون اين اقدام مي‌تواند آسيب رواني شديدي به او وارد كند و اين آسيب حتي در زندگي مشترک ما نيز اثر منفي مي‌گذارد. حتي اگر زن يا مرد خودشان رابطه‌شان را با والدين همسرشان قطع کرده‌اند، نبايد محدوديتي براي رفت‌وآمد او با خانواده‌اش قائل شوند مگر در مواقعي که مشخص شود چنين رفت‌وآمدهايي واقعا به وي يا زندگي مشترک آسيب جدي وارد مي‌کند که البته تشخيص اين امر با روان‌درمانگر خانواده است.


چگونه به والدين خود اجازه مي‌دهيم کنترل زندگي مشترکمان را به دست گيرند؟

1. رفت‌وآمدهاي زياد و بدون برنامه و ماندن براي زمان طولاني در خانه يکديگر وقتي ضرورتي براي اين كار وجود ندارد.

2. مشورت‌هاي بيش از حد به خصوص در مورد مسايل خصوصي.

3. گرفتن کمک‌هاي مالي از خانواده مخصوصا وقتي واقعا نيازي به آنها نيست و اين كار فقط براي رفاه بيشتر، انجام مي‌شود.

4. جو ناآرام خانه و مشاجره زياد با همسر که ناخواسته باعث دخالت خانواده همسر براي کنترل اوضاع مي‌شود.

5. در ميان گذاشتن مشکلات زندگي با والدين که باعث دخالت‌هاي بعدي خواهد شد.

6. نبود مرزبندي‌هاي مشخص در مورد نقش والدين در زندگي مشترک يا قوانين ارتباط با آنها. مثلا نبود مرز مشخصي براي اينکه هرچند وقت يکبار با والدين خود رفت و آمد کنيد.


نویسنده: دکتر حناساب زاده اصفهانی
برداشت از: هفته نامه سلامت