مردها و زن‌ها به چه دلايلی طلاق می‌گيرند؟
ارسال شده توسط modir در 1392/09/28 21:41:11
مردها و زن‌ها به چه دلايلی طلاق می‌گيرند؟
مراقب باشيد! اگر اين بهانه ها را به دست همسرتان بدهيد، زندگي مشترك تان از هم مي پاشد.
آمار طلاق اين سال هاي اخير را هر كسي به شيوه اي تفسير مي كند. گروهي نبود دوره هاي آموزشي فراگير قبل و بعد از ازدواج را دليل انتخاب هاي نادرست و ازدواج هاي نافرجام مي دانند و گروهي ديگر، مي گويند جوان هاي امروزي ناسازگار شده اند و با افتادن به اولين سراشيبي زندگي مشترك، به فكر جدايي مي افتند. ثبت بيش از ۱۵۰ هزار طلاق در سال ۹۱ و نگراني مسئولان از رشد اين آمار بهانه اي شد تا موضوع را با ۲ روانشناس خانم و آقا در ميان بگذاريم و نظر متخصصان اين حوزه را جويا شويم. فاطمه فدايي با نگاهي به پرونده هاي مراجعانش از دلايل اصلي طلاق خانم ها مي گويد و محمود هندي پور هم دلايلي كه آقايان را به جدايي وا مي دارد، مطرح مي كند.

چرا خانم ها از شوهران شان طلاق مي گيرند
حرف دلش را نمي شنويد؟

احساسات در زندگي زن ها حرف اول را مي زند. بسياري از زنان به دليل اينكه انتظارات شان در زندگي مشترك برآورده نمي شود يا به موقع برآورده نمي شود، از همسرشان دل مي كنند. اين انتظارات كه اغلب هيجاني و احساسي هستند، در روابط زنان با اطرافيان شان تاثير ويژه اي مي گذارد. مردهايي كه از اهميت اين موضوع بي خبرند و انتظارات همسرشان را به موقع يا به اندازه مورد انتظارشان برآورده نمي كنند، نمي توانند تا ابد خوشبخت بمانند. شايد اين موضوع دليل مستقيم برخي جدايي ها نباشد اما با ايجاد طلاق عاطفي، مي تواند به عنوان يكي از مهمترين دلايل جدايي معرفي شود.

خانواده تان در كارتان دخالت مي كند؟

دوره و زمانه عوض شده و رابطه عروس و مادر شوهري هم تغيير كرده اما حتي در دنياي امروز، اختلافات عروس ها با خانواده همسرشان دليل بسياري از طلاق هاست. زنان براي حريم خانه خود ارزش زيادي قائلند و اگر احساس كنند خانواده همسرشان اين حريم را شكسته، جنگ را آغاز مي كنند. در اين جنگ، مسئوليت مردها سنگين است. اگر نتوانند با درايت هر دو طرف را آرام كنند و جنگ بالا بگيرد، دير يا زود كار زندگي مشترك شان به جدايي يا طلاق عاطفي مي كشد.

در رابطه زناشويي به مشكل برخورده ايد؟

جامعه ما در حال گذار از جامعه سنتي به مدرن است. شايد در زندگي سنتي ديروز، كمتر كسي نارضايتي اش در رابطه با مسائل زناشويي را مطرح مي كرد يا به خاطر آن درخواست طلاق مي داد اما اين روزها نارضايتي در اين مورد، منجر به وقوع درصد بالايي از طلاق ها مي شود. آمارهايي كه روانشناسان و متخصصان در مورد آن هشدار مي دهند و لزوم آموزش پيش از ازدواج و بعد از ازدواج را براي پايين آوردن امار اين جدايي ها مطرح مي كنند.

اعتياد داريد

گرايش برخي از مردها به اعتياد يا مواد محرك، يكي از مهمترين دلايل جدايي است. در مواردي كه پيش از اين گفتيم، زن ها در آغاز دچار نارضايتي مي شدند و براي برطرف كردن آن تلاش مي كردند، اما كمتر زني است كه هنگام روبرو شدن با يك مرد معتاد، از در مصالحه وارد شود به همين دليل اعتياد يكي از موارد اصلي و قطعي طلاق هاست.

دل تان پيش ديگري است؟

براي اغلب زن ها، بسامان بودن اوضاع اقتصادي و اجتماعي همسرشان، در درجه دوم اهميت قرار دارد. براي آنها قبل از هر چيز مهم است كه همسرشان از نظر عاطفي و جسمي به آنها وفادار باشد. كمتر زني است كه بتواند روابط خارج از چارچوب همسرش را بپذيرد و به زندگي با او ادامه دهد. خيانت مردها يا وارد شدن به رابطه هاي خارج از چارچوب از اصلي ترين دلايل طلاق است. اما از آنجا كه آمار دقيقي در اين مورد در دسترس نيست، نمي توانيم بگوييم كه چه تعداد طلاق به اين دليل اتفاق افتاده و براي جلوگيري از آن دقيقاً چه بايد كرد.

دلايل شايع طلاق در مردان
همسران سرد

هنگامي كه مردها با بي تفاوتي همسرشان در رابطه روبرو مي شوند يا احساس مي كنند عمق و كيفيت رابطه پايين آمده، دچار احساسات بسيار نامطلوبي مي شوند. مردها در چنين شرايطي احساس مي كنند از طرف مقابل پذيرفته نشده اند يا آنقدر جذاب نيستند كه همسرشان با رغبت و ميل در كنارشان قرار گيرد. مردي كه همسرش از او فاصله گرفته و اشتياقي براي بهبود رابطه ندارد، نااميد و دلسرد مي شود و آرام آرام حساب خودش را از اين زندگي جدا مي كند.

بازگشت عشق قديمي

هميشه اين طور نيست اما گاهي مردها به خاطر عشق قديمي شان از زندگي امروزشان مي گذرند. ممكن است مردي كسي را دوست داشته باشد و قرار يا قصد ازدواج با او داشته باشد اما به دلايلي مانند مخالفت خانواده ها اين موضوع اتفاق نيفتاده باشد. اگر اين مرد در روزهايي كه با همسر فعلي اش مشكل دارد و از ازدواجش راضي نيست، عشق سابقش را ببيند، انگيزه جدايي در او بيشتر مي شود. مردي كه قبلاً عاشق شده بوده، ممكن است با ديدن مشكلاتش با همسرش، به خود بگويد اگر در كنار او بودم چنين مشكلاتي را تجربه نمي كردم.

به خانواده تان چسبيده ايد؟

وابستگي بيش از حد زن به خانواده اش و مراوده و توجه افراطي به آنها گاهي براي زندگي مشترك او گران تمام مي شود. اگر زني به خاطر مراقبت از خانواده اش يا وقت گذراندن با آنها از شوهر و زندگي مشترك غفلت كند، به مرور محبت همسرش را از دست مي دهد. هنگامي كه مرد شاهد اين است كه افكار و گفتار زن اكثر مواقع معطوف به اعضاي خانواده اش است يا بيشتر اوقات منزل آنهاست و دائم در حال رفع و رجوع مسائل آنهاست، حضور خودش را در كنار همسرش اضافي مي بيند و به فكر بيرون آمدن از آن زندگي مي افتد.

اختلافات مادرشوهر و عروس

زني كه از همان ابتدا خودش را مهياي جنگ با خانواده مرد مي كند، خواسته يا ناخواسته او را از دست مي دهد. مردها در جريان اين اختلافات و مشاجرات احساس مي كنند بين همسر و خانواده شان قرار گرفته اند يا بايد يكي را انتخاب كنند. كمتر مردي است كه بتواند تا پايان عمر در اين شرايط زندگي كند و راضي بماند. اگر مردي احساس كند كه حق با خانواده اش است و اشتباهات همسرش به اين مشكلات دامن زده است، حتي اگر طلاق نگيرد، از زندگي مشتركش دل مي كند.

خانم محترم، جز فرزندتان كسي را نمي بينيد؟

برخي از زنان به فرزندشان آنقدر نزديك مي شوند و وقت و انرژي جسمي و رواني خود را كاملاً معطوف به او مي كنند كه همسرشان كاملاً دور از گود مي ماند. به اين مورد اصطلاحاً ازدواج روانشناختي با فرزند مي گويند. البته گاهي علت اين موضوع رفتارهاي نامناسب مرد هم هست اما زني كه تمام وقتش را با بچه ها مي گذراند و به شكلي غير منطقي خواسته هاي همسرش را قرباني خواسته هاي بچه ها مي كند، فاصله ميان خود و شوهرش را هر روز بيشتر مي كند.

به شوهرتان چسبيده ايد؟

هنگامي كه زن به دليل شخصيت اتكايي يا مهرطلب، به همسرش مي چسبد، به مرور ارزش و اهميتش را نزد شوهرش از بين مي برد. مردها نياز دارند زن را بيشتر در مقام ناز ببينند، نه نياز و زناني كه به دلايل ذكر شده دائم در كنار مرد هستند و هميشه در دسترس و هميشه نيازمند توجه هستند، با ارائه خدمات و سرويس هاي اضافي زمينه را براي دور شدن و فاصله گرفتن مرد مهيا مي كنند. در اين شرايط مرد با سرعتي رو به افزايش از زن فاصله مي گيرد و زمينه جدايي رواني و عاطفي كاملاً مهيا مي شود.

هميشه طلبكاريد؟

زناني كه شخصيت طلبكار دارند و هيچ گاه خواسته هايشان پاياني ندارد، دير يا زود همسرشان را از دست مي دهند. اين دسته از زنان بابت برآورده شدن خواسته هايشان قدرداني نمي كنند و همه چيز را به صورت وظيفه مي بينند. مرد در چنين شرايطي خود را مانند دستگاهي مي بيند كه مسئول رفع نيازهاي زن است و به خودي خود ارزشي ندارد و همين دليل او را از زن دور مي كند.

سيب سبز/ شماره ۱۰۳/ نيمه دوم آذر ماه ۹۲/ بهاره اسلامي/ صفحه ۳۴